معنی بر راه - جستجوی لغت در جدول جو

بر راه

لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بر شده — تصویر بر شده

بالارفته، بلند شده، مرتفع

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از بر جای — تصویر بر جای

بر جا، ثابت، برقرار

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از بر کار — تصویر بر کار

با رونق، با رواج

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از برواره — تصویر برواره

بالاخانه، خانه ای که بالای خانۀ دیگر ساخته می شود، اتاقی که در طبقۀ دوم یا سوم یا بالاتر ساخته شده، خانۀ تابستانی، بالاخانۀ بادگیردار
پربار، پرواره، فروار، فرواره، فراوار، فربال، بربار، بروار، غرفه

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از برکرده — تصویر برکرده

بلندکرده، افراخته، افراشته

فرهنگ فارسی عمید

(بَ)

دهی است از دهستان اندیکا بخش قلعه زرین شهرستان اهواز واقع در 21 هزارگزی شمال خاوری قلعه زرین. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)

لغت نامه دهخدا

(بَ کَ دَ / دِ)

افروخته. (از ناظم الاطباء). روشن. مشتعل.
- چراغ برکرده، چراغ افروخته.
- مشعله برکرده، با مشعل روشن و فروزان. (از ناظم الاطباء) :
میر بر گنج آن شود کو پی به تاریکی برد
مشعله برکرده سوی گنج نتوان آمدن.
خاقانی.

لغت نامه دهخدا

تصویری از آب راه — تصویر آب راه

رهگذر آب، مجرای آب، نهر، جوی، آبراهه، راه آب

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از برباره — تصویر برباره

حجره ای که بالای حجره دیگر باشد بالا خانه

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از برواره — تصویر برواره

بالای حجره، تاقچه بلند

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از برمراد — تصویر برمراد

برحسب مراد و مقصود، موافق میل وخواهش

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از بی گاه — تصویر بی گاه

بی وقت، بی موقع

فرهنگ لغت هوشیار

نوزادی که وی را در کناری گذارند تا کسی او را ببرد و بزرگ کند، وجهی که مسافر هنگام حرکت به عنوان صدقه یا انعام دهد

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از سر براه — تصویر سر براه

مطیع فرمانبردار، جدی وظیفه شناس

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از خط راه — تصویر خط راه

گذرنامه، خط جواز

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از برکران — تصویر برکران

دور، برکنار

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از برکرده — تصویر برکرده

روشن، افروخته، مشتعل

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از در واه — تصویر در واه

اندروای دروای

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از برقرار — تصویر برقرار

ثابت، مستقر، باقی، استوار

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از بر باله — تصویر بر باله

لاتینی تازی شده زر اوندک از گیاهان

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از بر دار — تصویر بر دار

قرار گرفته بر درخت، برداشته وبلند شده وبمعنی قبول کننده

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از با راه — تصویر با راه

آنکه در راه راست میرود مقابل بیراه

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از بر شده — تصویر بر شده

بالا رفته بلند شده

فرهنگ لغت هوشیار

دربار و کاخ شاهان، خیمه پادشاهی، جایی که شاهان مردم را بحضور پذیرند بارجا

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از با راهی — تصویر با راهی

حرکت در راه راست

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از با رای — تصویر با رای

صاحب اندیشه نیکو باتدبیر، خردمند، دانشمند

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از بی راهه — تصویر بی راهه

راهی که انسان به مقصد نرسد

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از بی رای — تصویر بی رای

بی تدبیر، بی اندیشه، بیفکر

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از بر دال — تصویر بر دال

پرگار

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از برواره — تصویر برواره

((بَ رِ))

بالاخانه

فرهنگ فارسی معین

تصویری از برقرار — تصویر برقرار

استوار، پایدار، برپا، برپا

فرهنگ واژه فارسی سره

تصویری از از راه — تصویر از راه

از طریق

فرهنگ واژه فارسی سره

تصویری از برشگاه — تصویر برشگاه

تقاطع

فرهنگ واژه فارسی سره

تصویری از بر پایه — تصویر بر پایه

مبتنی بر، بر اساس، طبق، بر مبنای

فرهنگ واژه فارسی سره